دکتر خدایی با اشاره به تخریب اولین مهدیه ایران در گفتگو با صدای خراسان رضوی: آیا تخریب آخرین راه است؟

  • چاپ
  • ایمیل
  • دسته : اصلی ,
  • منتشر شده در :
  • آخرین به روز رسانی در :

صدای خراسان رضوی- برنامه مردم و مسئولان- یکشنبه نوزدهم مهر 1394

مشهد مقدس به دلیل وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) و اهمیت آن در جهان اسلام همواره از اهمیت به‌سزایی برخوردار بوده است. وجود ابنیه و آثاری تاریخی و هویتی در این شهر به دلیل همین ویژگی‌ها توجه ویژه‌ای را می‌طلبد. اما در این میان شاهد آن هستیم که بافت‌های دارای قدمت تاریخی و ارزشمند به لحاظ بار هویتی و فرهنگی، بعضا تحت نفوذ نگاه‌های سودجویانه صرفاً اقتصادی و البته غیر فرهنگی مورد غفلت واقع شده‌اند. فعالان فرهنگی در شهر مشهد همواره در نگهداری و انتقال این میراث فرهنگی و هویتی شهر مشهد به آیندگان است تلاش کرده‌اند.

تخریب اولین مهدیه مرحوم عابدزاده که اتفاقاً اولین مهدیه ساخته شده در کشور نیز می‌باشد، موضوعی است که بار دیگر سر درد دل دلسوزان فرهنگ و هویت شهری را باز کرد. صدای خراسان رضوی به این بهانه گفت‌وگویی با جواد خدایی عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی اقبال لاهوری و معاون پژوهشی پژوهشکده ثامن را در مورد لزوم حفظ میراث فرهنگی شهر مشهد انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

(این گفتگو در روز یکشنبه نوزدهم مهرماه جاری از برنامه مردم و مسئولان این شبکه رادیویی پخش شده است.)

 

*یکی از بحث‌های داغ روز مهدیه مرحوم عابدزاده و تخریب آن است. در مورد این بنا و کاربردهای آن توضیح دهید.

مشهد به عنوان یک شهر تاریخی و حوزه‌ای تمدن‌ساز همواره در سطح جهان اسلام  مورد توجه بوده است. متأسفانه در طرح‌های توسعه‌ای مشهد در ادوار مختلف تاریخی، نسبت به عناصر ارزشمند تاریخی، کم توجهی شده است. همه می‌دانیم که توسعه اجتناب ناپذیر است اما نوع مواجهه با این بناها است که اهمیت دارد. حقیقت این است که ما در عمل بیش از این‌که به حفظ و نگهداری بناها بپردازیم، به تخریب آن ها اهتمام داشته ایم. چون ظاهرا تخریب و پاک کردن صورت مساله ساده ترین برخوردی است که می توان با یک بنای تاریخی داشت.

 

* یعنی از صحبتهای شما می توان این نتیجه را گرفت که این اتفاق مسبوق به سابقه است؟

به هر حال بسیاری از مردم مشهد در حافظه خود، خانه های تاریخی زیادی را به یاد دارند ولی اکنون تعداد این بناها کمتر از 50 مورد است. در شهری که از بدو ورود حضرت رضا و پس از شهادت ایشان کانون شیفتگان خاندان رسالت و ولایت بوده است، تعداد نشانه های تاریخی حداقل است. اما اکنون مساله این است که با همین تعداد اندکی که باقی مانده است، چطور باید برخورد کرد؟ آیا واقعا تخریب آخرین راه است؟ آیا در فرهنگ و آئین دینی ما وقتی کسی پیر می شود، او را دور می اندازیم؟ بناهای دارای نشانه های فرهنگی و تاریخی نشان دهنده هویت ما هستند و همان طور که احترام موسفیدان را نگه می داریم، به این بناها هم باید احترام بگذاریم.

 

* در مورد بنای مرحوم عابدزاده هم توضیح بفرمایید.

این بنا با حدود 70 سال قدمت و قرار داشتن در بافت تاریخی مشهد، اولین مهدیه ساخته شده در ایران است که نقش مهمی در تربیت نیروهای دینی و انقلابی در مبارزات علیه نظام شاهنشاهی داشته و کانون نخبگان اسلامی بوده است. مردم متدین مشهد برنامه های مذهبی و فرهنگی بسیاری را که در این مهدیه در مناسبتهای مختلف برگزار می شده را هنوز به یاد دارند. برنامه هایی که در بسیاری از موارد می توان گفت جریان ساز بوده و منشا تحول افراد مختلفی بوده است؛ آن هم در آدم هایی که حتی علاقه ای به حوزه های دینی نداشته اند و این ارزش بزرگی محسوب می شود. اما بسیاری از دوستان در جواب به این دغدغه که بناهای اینچنینی را باید حفظ کرد، استدلال می کنند که اینها تنها چند تکه اجر و مصالح قدیمی هستند و ارزش معماری ندارند. در صورتی که نکته ظریفی که وجود دارد این است که بسیاری از همین بناهای تاریخی که شاید حتی ساختمان های ارزشمندی به لحاظ استحکام محسوب نشوند، نماینده نوع زندگی جاری مردم در دوره های تاریخی مشخص هستند. اصرار کارشناسان و دلسوزان حوزه میراث فرهنگی بر حفظ این بناها، تنها از جنبه کالبدی نیست بلکه بیشتر به این خاطر است که آنها نماینده ای زنده و عینی برای فرهنگ و ظرفی برای رخدادهای تاریخی مشهد بوده اند.

 

* مخصوصا اینکه این خاطرات با عقاید مذهبی ما هم عجین شده و خاطراتی بی هویت نیستند...

درست است. ببینید  واژه غلطی که این روزها به بافتهای تاریخی اطلاق می شود، واژه فرسوده است. تفکری که امروز دست به تخریب مهدیه مرحوم عابدزاده می زند، همان تفکری است که آن را بافت فرسوده می خواند و مشکل از آنجایی شروع می شود که ما به ساختمان سازی می گوییم معماری. در واقع معماری فاقد اندیشه، محصولش می شود ساختمان؛ که حتی ممکن است خیلی هم مستحکم و مقاوم و دارای ارزش های کمی باشد، ولی اندیشه ای پشتش نیست. در صورتی که ساختمان سازی معماری نیست. اندیشه را در یک آپارتمان 50 متری هم می توان وارد کرد و حتما لازم نیست مسجد بسازیم. این تفکر الان در مردم وجود ندارد که اگر می خواهند خانه ای بسازند، تنها به تعداد اتاق ها و ابعاد آنها و به طور کلی خواسته های کمی توجه نکنند و به اینکه چه اشخاصی با چه روحیات و علائقی می خواهند درآن زندگی کنند هم توجه داشته باشند. همین تفکر کمی گراست که بناهایی چون مهدیه مرحوم عابدزاده را فرسوده می داند و چاره ای جز تخریب برای آن پیدا نمی کند. این تفکری است که به بنا به عنوان یک کالا نگاه می کند؛ کالایی که وقتی تاریخ مصرفش گذشت و مصالحش فرسوده شد، باید آن را دور ریخت. اما آیا حس عجین شده با آن فضا را هم می توان از بین برد؟ شما مسجد گوهرشاد را به عنوان یک بنای قدیمی در نظر بگیرید. به گواه بسیاری از زائران مسجد گوهرشاد در مقایسه با دیگر صحن های حرم مطهر، حال و هوای دیگری دارد. چرا؟ شاید به این دلیل است که گذشته از اینکه آنجا فضای مسجد بوده است، قدیمی ترین صحن حرم مطهر رضوی است. یعنی جایی که بیش از 700 سال آدم های مختلف با نیات پاک و رفتارهای صادقانهبه آن  رفت و آمد داشته اند و در آن به راز و نیاز با معبودشان پرداخته اند. چنین بنایی مگر می تواند از این روحیات تاثیر نپذیرد؟ اگر این طور است پس ما چه نقدی می توانیم به دیگر کشورهای اسلامی که بناها را تخریب می کنند، داشته باشیم؟ بحث ما این است که امروز در کشوری که ام القرای جهان اسلام محسوب می شود، به بناها و بافت های تاریخی نه به عنوان یک کالا ، بلکه به عنوان ظرفی برای انتقال اندیشه ها نگاه کنیم.